سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یوقتاییکه تند تندتر وبلاگو آپ میکنم یجورایی در طول روز همش درحال پست ذهنی گذاشتنم و دارم جمله بندی میکنم و داستان میبافم که فلان اتفاقی که الان رخ داد چطوری جذاب تعریفش کنم، خب با آرزوی شفای همه مرضا میریم که داشته باشیم که بشنوید امروز چه دسته گلایی به آب دادم. خب امروز خیلی بیزی بودم:-)) ظهر سفره دعوت داشتیم و یه شب سخت رو قبلش پشت سرگذاشتیم ازون نظر که میخواستیم روسریهای تولیدی رو برای امروز برسونیم و دیگه دوخت و دوز و اتوکشی بنوعی آسفالت کرد، کمرم صاف نمیشد خدایی. حالا درسته دیگه لازم نیست پول روانشناس و روانپزشک بدیم ولی خب باید پس انداز کنیم که فیزیوتراپی و ماساژ لازمیم بخدا! حالا با خوشبختی صبح از خواب بیدار شدم و آلاگارسون کردم و تیپ زدمو رفتم دنبال ننم و پیش بسوی سفره، القصه که به جز اولین فروشمون که بزور پول از شوعره گرفتم و چهارتا روسری زوری فروختم بهش!!! دومین فروش و اولین فروش رسمی مون رو با موفقیت انجام دادیم! هووورا! چون خیلی خوشمزه بود، بماند که عین بستنی داشتم آب میشدم چون نمیتونستم بیارم ملت ببینن. ا‌ون وسط دختر دوست مامانم از آسمون اومد و ملتو صدا زد بیان :)) این تازه قسمتی از امروز پرماجرا بود، گریه ش مانده :-))

بعد از سفره، جاهازبینون دعوت داشتیم. از اونجا که فامیل بابام اکثر اوقات اویزون ما هستن برای رفت و آمد! رفتیم دنبال زن عمو و تا خونه عروس با هم رفتیم. بین نوشتن اتفاقات این روز فاصله افتاد برای همین شور و شوقمو برای نوشتن شیرین کاریام از دست دادم، به همین بسنده میکنم که چون جمع آروم بود و همه داشتن گلهای قالی رو میشمردن من یه شعر از نت سرچ کردم و خوندم و بقیه دست زدن! خیلی تعجب برانگیزه ولی شد :-)) خلاصه که حنجره طلا در مراسم جاهاز بینون شکفته شد.  خنده داره ولی چون عموم به رحمت خدا رفته از صمیم قلب دلم میخواست مجلس پسرش حالا هر چی که هست خیلی خوش بگذره. حسه خواهره دومادی داشتم. فکر کنم تموم شد چیزایی که میخواستم تعریف کنم. در ادامه شعری که چهچه زدم رو میذارم:


جینگ و جینگه ساز میاد از بالای شیراز میاد
شازده دوماد غم نخور نومزدت با ناز میاد
یار مبارک بادا ایشالله مبارک بادا
یار مبارک بادا ایشالله مبارک بادا
کی به حجله؟ کی به حجله؟ شازده دوماد با زنش
کی بگرده دور حجله؟ خواهره کوچیکترش
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک باد
سر کوچه ی عروس خانوم شاخه گل کردند سوار
سر کوچه ی شازده دوماد صد شتر کردند قطار
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
من منم و من منم و کاکوی دوماد منم 
دست بدید دستبند ببندم کاکوی دوماد منم
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
در خونه ی عروس خانم آب رکنی رد میشه 
چوب بیارید پل ببندید عروس خانم رد بشه
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
راه شیراز دوره و آب بوشهر شوره شور 
ما میریم عروس بیاریم چشمه دشمن بشه کور 
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
یار مبارک بادا ، ایشالله مبارک بادا
این طرف تخت طِلا و اون طرف تخت طِلا
شازده دوماد روش نشِسته ، می کنه شکرخدا
باد اومد بارون گرفت و آب اومد نودون گرفت
سوریا گویین مبارک کار ما انجوم گرفت
یار مبارک بادا ایشالله مبارک بادا
یار مبارک بادا ایشالله مبارک بادا


+تاریخ دوشنبه 97/11/29ساعت 2:30 صبح نویسنده ره گذر | نظر